كتاب در گستره زندگى
نويسنده:حضرت آيةالله خامنهاى
منبع:بیانات مقام معظم رهبرى
عدم اعتياد به كتاب
من جوانان بسيارى را ديدهام - حالا افراد مسن كه جاى خود دارد - كه حتى مطالعه كتاب رمان را هم ميل ندارند! كتاب رمان را يك هفت، هشت، ده صفحه مىخوانند و مىگويند حوصله نداريم؛ در حالى كه حاضرند بيست دقيقه يا نيم ساعت بنشينند و تبليغات تلويزيون را - كه قبل از شروع فيلم سينمايى پخش مىشود - تماشا كنند! حاضر نيستند در اين بيست دقيقه، حتى همان رمان را بخوانند؛ حالا نمىگوييم كتاب اجتماعى، كتاب سياسى يا كتاب علمى. اين ناشى از چيست؟ ناشى از عدم اعتياد به كتاب است؛ مردم، ميل به كتابخوانى ندارند؛ براى اين، بايد فكرى بكنيد.1
كتاب در گستره زندگى
من مىبينم كه متأسفانه در جامعه ما، آن مقدارى كه شأن اين جامعه اقتضا مىكند، كتاب رواج ندارد؛ بله، اگر ما يك جامعه بىتاريخ بوديم، جامعهاى بوديم كه گذشتهاى ندارد، فرهنگى ندارد، كسان با معرفت و برجستهاى از لحاظ فرهنگى ندارد، انسانهاى با استعداد و فهيم و داراى بينش و طرز فكر بالا ندارد - مثل بعضى از جوامع گوناگونى كه در گوشه و كنار دنيا هستند - مىگفتيم كه بىرغبتى ما به كتاب، قابل توجيه است؛ اما جامعه ما با اين همه انسانهاى فرهنگى برجسته، والا، اساتيد، مؤلفان، آشنايان با كتاب، شعرا، نويسندگان، علماى بزرگ، دانشگاهيان برجسته، چرا بايد در انس با كتاب، اين طور باشد؟ سابقه فرهنگى و تاريخى ما خيلى زياد است. جامعه ما، اساساً يك جامعه پخته و بالغ شده است؛ يك جامعه ابتدايى و بدوى نيست. مردم ما، بايد بيش از اين با كتاب آشنا باشند... .
همه افراد خانه ما تقريباً - يعنى شايد بگويم هيچ استثنايى ندارد - شب هميشه در حال مطالعه خوابشان مىبرد. خود من هم همين طورم؛ نه اين كه وسط مطالعه خوابم ببرد؛ مطالعه مىكنم تا خوابم مىآيد؛ كتاب را مىگذارم و مىخوابم. همه افراد خانه ما همين طورند؛ يعنى وقتى كه مىخواهند بخوابند، حتماً يك كتاب پهلوى دستشان است. من فكر مىكنم كه همه خانوادههاى ايرانى، بايد اين طورى باشند؛ من توقعم اين است.2
لحظههاى طلايى
افرادى كه كار روزانه دارند - ادارى، كاسب، روستايى، كشاورز و امثال اينها - اگر مثلاً شب يا بين روز، به خانه مىآيند، بخشى از زمان را - ولو نيم ساعت - براى كتاب خواندن بگذارند؛ چه قدر كتابها را در همين نيم ساعتها مىشود خواند. بنده خودم دورههاى بيست و چند جلدى كتابها را در همين فاصلههاى ده دقيقه، بيست دقيقه، يك ربع ساعت خواندهام...! شايد من از صدها جلد كتاب، همين طور در اين فاصله كوتاه استفاده كرده باشم. بسيارى را هم مىشناسم كه اين طور هستند... من يك دوره كتاب... هشت جلدى را... در اتوبوس مطالعه كردهام! اين بايستى يك سيره و سنت رايجى بين مردم ما بشود كه كتاب را بخوانند و به بچههايشان ياد بدهند. خانمها در خانهها، كتاب بخوانند و معلومات را فرا بگيرند.3
زبان هنرى در خدمت تاريخ
هيچ بيانى نمىتواند تاريخ را مثل داستان و قصه بيان كند. وقتى درباره تاريخ با زبان غير هنرى حرف مىزنيم، مثل اين است كه از فاصله ده هزار پايى زمين، از شهرى عكس برمىداريم؛ طبيعتاً ابعاد شهر و خيابانهاى اصلى شهر هم پيداست؛ اما در آن جا آدمها چه كار مىكنند؟ خوبند؟ بدند؟ فقيرند؟ غنىاند؟ راحتند؟ خوابند؟ دعوا مىكنند؟ مىرقصند؟ اصلاً هيچ چيزى معلوم نيست. تاريخ از آن بالا، از ده هزارپايى، شهرى را عكسبردارى مىكند و به ما نشان مىدهد. يك وقت هست كه شما وارد يك شهر مىشويد؛ البته همه كوچههاى شهر را نمىتوانيد ببينيد؛ اما دو، سه كوچه شهر يا خيابان شهر را مىرويد؛ بإ؛ ّّ افرادش حرف مىزنيد و از خانهها عكس برمىداريد؛ از اتاقها، از اسباب بازى بچهها، از بوسيدن يك فرزند توسط مادرش... همه اينها را ترسيم مىكنيد و در يك عكس، جلوى ما مىگذاريد؛ البته يك كوچه است؛ دو خيابان است - همه شهر نيست - اما مىتوان آن را تعميم داد... اين زبان هنر از تاريخ است؛ قصه اين است.
هيچ بيانى مثل بيان اين كتاب معروف شولوخف4 (دُن آرام) نمىتواند انقلاب اكتبر را نشان بدهد. او مثلاً فقط به يك منطقه قزاقنشين رفته و از آن جا قضايا را براى ما شرح داده است؛ اما همه روستاها، منطقه قزاقنشين است؛ فرق نمىكند. در سيبرى هم قضيه همين است. او ماجرا را براى ما نقل مىكند و ما از نزديك، انقلاب را مىبينيم. آن كتاب «گذر از رنجها»5... هم همين طور است... اينها جزئيات را بيان مىكنند.6
پىنوشت:
1. بيانات آيةالله خامنهاى در ديدار با دستاندركاران برگزارى هفته كتاب؛ 1376.8.19ش.
2. مصاحبه با خبرنگار صدا و سيما، پس از بازديد از هشتمين نمايشگاه بين المللى كتاب تهران؛ 1374.2.26ش.
3. مصاحبه با خبرنگار صدا و سيما، پس از بازديد از ششمين نمايشگاه بين المللى كتاب تهران؛ 1372.2.21ش.
4. 1905-1984م.
5. نوشته الكسى تولستوى.
6. بيانات آيةالله خامنهاى در ديدار با وزير و مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1375.2.31ش.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}